• وبلاگ : بهداشت روان
  • يادداشت : افتتاح سايت مشاوره ي رايگان روانشناسي
  • نظرات : 65 خصوصي ، 42 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2   3      >
     
    + سجاد 

    براي درمان لکنت يک فرد 19 ساله په کار هايي بايد انجام داد و من لکنتم زياد نيست اما همين کمش هم اذيتم ميکنه.رو ي حرف د . ت . الف گير مينکم بعضي وقتا.شما په راهي پيشنهاد ميکنيد .ممنونم


    + niloofar 
    سلام
    من 19 سالمه
    از حدود 3 سال پيش با يه پسر ارتباط داشتم کمکم علاقه مند شديم به هم
    اون توي مشهده من تهرانم
    يک سال از من کوچيکتره
    من کنکورمو خيلي بد دادم قرار شد امسال بخونيم جفتمون مشهد قبول بشيم پيش هم باشيم.تا حالا از نزديک نديدمش...
    ارتباطمون خيلي نزديک و صميمي بود
    تلفني خيلي کم حرم مي زديم هر 6 ماه يه بار
    بيشتر چت بود
    از همه ي کاراي هم خبر داشتيم
    قبل از اون هم با يه نفر ديگه ارتباط داشتم واقعا عاشقش بودم بهم خيانت کرد ضربه ي خيلي بدي خوردم
    رابطه مون خوب بود
    با اينکه از من کوچيکتره ولي بيشتر از من مي فهمه... البته دعوا هم مي کرديم
    تا اينکه يه شب گفت بايد جدا بشيم
    گفت از بچگي بين آدمايي بوده که با مال حروم خوردن ميلياردر شدن...
    گفت عقده ي پول داره... گفت مي خواد مثل اونا باشه... ميخواد پولدار بشه
    من با حروم خوردن نمي تونستم کنار بيام... جدا شديم
    خيلي سخت جدا شديم
    همين بهمن 93 بود
    به يه ماه نکشيده بود جدا شده بوديم رفت با يکي ديگه دوست شد
    کلي دروغ گفت که من نفهمم با يکي ديگه دوست شده
    ولي بالاخره فهميدم... باورم نشد
    وقتي ازش پرسيدم دوست شدي يا نه پيچوند
    ولي بعدش گفت بعد از جداييمون خيلي حالم بد بود دوستم گفت با اين دختره دوست شو حالت بهتر ميشه.... مي گفت کلن توي طول روز نصف اون مقداري که با تو چت مي کردم با اون چت نمي کردم...
    به ده روز نکشيد جدا شدن
    يه جوري که من نفهمم از من خبر داشت...
    تا همين هفته ي پيش با يه اکانت ديگه توي اينستا پستامو مي خوند...
    من فهميدم دعوا کردم
    از وقتي ازش جدا شدم حالم خيلي يده
    همش نماز و دعا... ولي انگار تاثير نداره
    خيلي باهاش حرف زدم از خر شيطون بياد پايين اين پولو فراموش کنه ولي نشد
    خيلي تلاش کردم
    هيچکسي رو ندارم که بتونه بهم کمک کنه...
    درگيره خرافات و فال و اين چيزا شدم
    توي اين 4 ماه هرچي شده ريختم تو خودم
    راهنماييم کنيد
    بايد چي کار کنم؟
    چي کار کنم که انقدر درگير خرافات نشم؟
    چطوري مي تونم کمکش کنم؟
    اون هنوز اول اين راهه.... هنوز مثل دوستش نشده...
    نمي تونم ببينم اينجوري داره ميره ته دره
    خودشم مي دونه کارش اشتباهه
    چي کار بايد بکنم؟
    + مهديس 
    سلا

    با درود و احترام ،

    به استحضار مي رسانم ، شما مي توانيد در برنامه ها و صفحه " روانشناسي براي زندگي " تبليغ فرد ، سايت ، کالا يا محصول خود را داشته باشيد. براي کسب اطلاعات بيشتر لطفا با بخش مسيج صفحه فيس بوک ، با ما در ارتباط باشيد. (مديريت روانشناسي براي زندگي)

    facebook.com/psychologyforlife86
    + Behzad 
    سلام خسته نباشيد.اگه کمکم کنيد ممنون ميشم.من 4ساله با يه دختر رابطه دارم.خيلي بهش اعتماد داشتم.هميشه خيلي با محبت باهام رفتار ميکرد.دوماه پيش فهميدم که به پسري پيام داده و گفته ازش خوشش مياد.حالا که بهش گفتم ازاين موضوع خبردارم.ميگه من خيانت نکردم مادرم مدام اسم اون پسر رو مياورد واسه همين من فقط يه کنجکاوي واسم پيش اومد.ميگه فقط چون واسش عجيب بوده که مادرش و دختر دايي هاش بهش گفتن تو يه عروسي اون پسر تورو خيلي نگاه ميکردواصلا فکرنميکردم اين درست باشه.ميگه ميدونستم اون ميگه نه و علاقه اي نداره.اون پسر پزشکي ميخونه و موقعيت خوبي داره اما هفت سال از دختره بزرگتره.به نظرتون من جدا بشم يانه؟گفتم جدا ميشم ميگه بخدا من خيانت نکردم.خيلي دوست دارم وازاين حرفا.پيام هايي که به اون پسرداده بود رو ديدم.وقتي اون پسر گفته بود نه واينا اين دختر بهش گفته بود ممنون از اين جوابتون منم قصدم دوستي نبوده فقط بايد ميگفتم.يه چيزم هست اون دختر ميدونست اگه با اون پسر باشه من ميفهمم واسه همين ميگه من ميخواستم خيانت کنم با کسه ديگه اي بهت خيانت ميکردم که تو نفهمي.اون موقع که پيام داده بود به پسره يه کم رفتارش عوض شده بود ميگه بخاطر پشيموني از کارش بوده که اون وقتا ناراحت بود.حالا نميدونم چيکار کنم.اون هميشه با حجاب خوب و با مادرش مياد بيرون.هميشه تواين رابطه نفر اول من بودم.هميشه باهام خيلي خوب رفتار ميکرد.و مطمءنم که اين اول باره که همچين چيزي پيش اومده.ولي به نظرتون اون صددرصد از پسره خوشش اومده يا از موقعيت پسره که اين کارو کرده؟ميگه حسي بهش نداشتم اما به نظر شما نخواسته شانس خودشو امتحان کنه؟لطفا نظرتون رو راجب کارش بگيد وبگيد من ادامه بدم يا جدا بشم؟
    سلام سايت قشنگي داريد.تبريک ميگم بهتون

    سلام وبلاگ قشنگي داريد .بهتون تبريک ميگم .

    باسلام.جواني هستم 24ساله که باداشتن مدرک دانشگاهي وحرفه اززندگي بي برنامه وبي هدفي که ذاشتم رنج ميبردم وازاينکه سرنوشت تقديرمو رغم زده بود بيزاربودم تااينکه اواسط امسال بصورت جدي تر باتلاش خودم تونستم روي پاي خودم بايستم وخودم مسايل مربوط به خودمو رغم بزنم وهروزاعتمادبنفسموبيشترکنم وتونستم به ارامش روحي خيلي خوبي نسبت به قبل دستبيارم حتي سيگارکشيدنونيزترک کردم ولي يه نگراني که داشتم اين بودکه جرامن ازقبل اين کاروشروع نکرده بودم تااينکه محرم امسال بدليل تنهايي که داشتم فشارزيادي بهم واردشد وبه دليل اون نگراني که جرا من الان بايدتواين شرايط باشم فکرانتقام ازخودم افتادموسيگارکشيدم ازاون روزهمه اهدافم وبرنامه ريزي هام بهم خوردو من الان ذيگه بي تفاوت شدم واين مسله تاجايي رسيده که حتي من ديگه نه اون قدرت فکري ونه اون عزت نفس قبل روندارم لطفا راهنمايي کنيد.
    + بهزاد 
    با سلام
    مدت هاي زيادي است که وقتي در حال صحبت کردن با طرف مقابل هستم دائما خودم را ميبينم که به طرف مقابل حمله ميکنم و همين باعث ميشود تمرکز نداشته باشم و احساساتم هم مصنوعي باشد و الان بعد ازدواج همين حالات را با همسرم هم دارم اما با خانواده پدري ندارم
    + اين من 
    سلام من دختري 21 سال و نيمه هستم...همش رويا پردازي ميکنم از بچگي اين طوري بودم...هميشه يه سري آدم تو روباهام هست که تو واقعيت وجود ندارن بچه تر که بودم فکر ميکردم با گذشت زمان اين روياها از بين ميره اما از بين نرفت...علي رغم اين که هم در رشته خوبي دارم تحصيل ميکنم هم دنبال هنر هستم هم ورزش هيچ وقت از خودم راضي نيستم هميشه خودمو کم ميبينم هميشه تو روياهام يه آدم ديگه هستم...هميشه تنها بودم طعم عش رو نچشيدم اين موضوع خيلي آزارم ميده تو روياهام با کسي هستم اينه که همش تو رويام ...صبح که ميشه دوس ندارم اغز تختم بيرون بيام دلم ميخواد بازم خواب ببينم...دلم ميخواد بعد اين 21 سال اين روياها تموم شه...دلم ميخواد واقعي زندگي کنم...کمک کنيد خيلي پريشونم...
    + تنها 
    سلام يه دختر 19سالم ک تازه وارد دانشگاه شدم امابلد نيسم دوست)منظورم همجنسه( پيدا کنم و تاحالا کلن تو زندگيم نتونسم خودم دوس پيدا کنم هرچي دوست داشتم تو زندگيم اونا بودن ک سرااغ من اومدن واقعا ناراحتم ازين وضع بايد چکا کنم؟
    + مصطفوي 

    سلام

    پسر دانشجوي 22 ساله اي هستم که در شهر ديگري مشغول به تحصيل هستم و براي کسب خرج و مخارج خود مدتي مجبور به اشتغال در ساختمان نيمه کاره اي بدم که شب ها به تنهايي در آن ساختمان نيمه کاره مي خوابيدم. چندماهي است که شبها اجنه به سراغم مي آيند و خواب راحت و آرامش را از من گرفته اند. و در خواب اذيتم مي کنند . در صورتي که من هرگز کاري در رابطه با آنان انجام نداده ام.

    کمکم کنيد

    + شقايق 
    سلام.من شقايق هستم.دختري 17 ساله.الان 1 ساله که واقعا از يه پسري که همسايمونه خوشم اومده و خيلي دوسش دارم.حدودا يک ماه باهاش دوست بودم.اما بهم خيانت کرد.از اون موقع به بعد حدوا 2 ماه هرشب کاره من گريه بود.من واقعا عاشق اون هستم.اما احساس اونو نسبت به خودم نميدونم.اونم مثل من 17 سالشه.همسايه هستيم باهم.من هر کاري ميکنم که فراموشش کنم.نميشهههههه.خيلي ناراحتم از اين موضوع.تمام دوست هاي اين اقا پسر منو ميشناسن.من نميخوام عابروي خودم و خانوادم بره....خانوادم منو ازاد گذاشتن و من نميخوام سو استفاده کنم از اين موضوع.ميخوام برگردم به حالت اول ام......منظورم اينه که ديگه دوست پسر نداشته باشم.....دلم ميخواد کاري کنم که اسمم از بين اين چند تا پسر برداشته بشه.....شماره ي منو همشون دارم...مزاحمم نميشن اما خب اينو ميدونم که نداشته باشن خيلي بهتره.از شما ميخوام که به من کمک کنيد تا بتونم اون پسر رو فراموش کنم و ديگه توي چشم اين پسر و دوستاش نباشم.....
    + ليلا 
    با سلام من با هميرم بسيار مشکل دارم همش به غذا و مرتب بودت خونه بهونه ميگيره توهين نيکنه و يک اخلاق بدي داره که ميتونه 24 ساعت غرغرکنه منم کارمند هستم ساعت 6 ميرم 6 شب ميام توقع داره همه چيز روبراه باشه حاضر نيست يک غذاي ساده بخوره بايد بمحض اينکه ميام همه چيز روبراه بشه در ضمن من يک پسر 3 ساله بسيار شيطون دارم که مادرم صبح به صبح مياد پيشش چون شوهرم نميبره خونه مامانم در ضمن اينکه وقتي ميگم بزاريم مهد کودک ميگه من پول ندارم خودت بزار خلاصه هر روز ما دعوا داريم هيچ پولي هم بمن نميده ميگه خودت کارمندي و منو با اينکه از لحاظ تحصيلي و شغل من بهتره مورد توهين قرار ميگيرم و همش از طلاق ميگه برو اقدام کن منم واقعا تو زندگي هيچ رضايتي ندارم کار م شده گريهل لطفا منو راهنمايي کنيد براي طلاق
    سلام من هم مشکلات دارک گرل (dark gir) رو دارم به علاوه چند شخصيتي هم هستم ،واقعا دارم اذيت ميشم
       1   2   3      >